بعلاوه احکام و قوانین معمولاً در جایی وضع می شوند که تعدی و تجاوز یا دست کم احتمال آن نسبت به حقوق دیگران وجود داشته باشد در حالی که این مسائل در بهشت نیست؛ چون:
1- زمینه ی تعدی و تجاوز وجود ندارد؛
تجاوز و جنایت معمولاً در جایی است که امکانات محدود باشد و تقاضا برای رسیدن به نعمتی بیش از عرضه ی آن باشد، در صورتی که در بهشت هیچ گونه کمبودی نیست و به فرموده ی قرآن کریم هر چه که بدان میل کنند و چشم نواز باشد در اختیار آنان خواهد بود.(زخرف، 71)
2 - مورد دیگری که وضع قوانین را ضروری می نماید:
جایی است که افراد، تحت تاثیر القائات شیطانی و هواهای نفسانی یا بیماری های روحی، هم چون حسد و کینه دست به اعمال ناپسند و ناشایست زده و به خود و دیگران ظلم و آزاری روا دارند. این گونه مسائل نیز در بهشت وجود ندارد، زیرا کسانی که آنجا راه می یابند افرادی پاکدل و پاک نهادند که در دنیا نیز توانسته اند هوای نفس و بیماری های اخلاقی خود را کنترل نمایند. علاوه این که قرآن مجید می فرماید: «هر گونه غلّ (حسد و کینه و عداوت و خیانت) را از سینه ی بهشتیان برمی کنیم (و روحشان را پاک می کنیم ) در حالی که همگی با یکدیگر برادرند... .»(حجر، 47) همچنین کلام و سخنی که بین بهشتیان رد و بدل می شود جز سلام و سلامت و خیر و نیکی نیست . (واقعه، 26)
بنابراین به نظر می رسد زمینه ای برای بروز عداوت و تجاوزگری در میان بهشتیان وجود ندارد و احتمال درگیری منتفی است، در نتیجه نیازی برای وضع قوانین وجود ندارد. از اینها گذشته از آیات قرآن چنین استفاده می شود که میل و ذائقه ی بهشتیان به سمت بدی ها و زشتی ها سوق پیدا نمی کند و آنان به نهایت انسانیت و کمال و زیبایی روح دست یافته اند، به گونه ای که چیزی را دوست نمی دارند مگر اینکه واقعاً دوست داشتنی باشد و چیزی را دوست نمی دارند مگر اینکه خداوند دوست داشته باشد.[6] بنابراین نیازی به وضع قوانین و احکام نیست. (ترجمه ی المیزان، ج 29، ص 272 ترجمه ی 40 جلدی)
برخی از مفسران ذیل این آیه ی قرآن مجید که می فرماید: «ظرف ها و جام های طلا را گرداگرد بهشتیان به گردش می آورند و در آنجا آنچه دل بخواهد و چشم از آن لذت برد وجود دارد»(زخرف، 71)
این پرسش را مطرح کرده اند که آیا عمومیت و گسترش مفهوم این آیه شامل چیزهایی که در دنیا حرام هستند نیز می شود و اگر یک بهشتی چیز حرامی را بخواهد در اختیار او قرار می دهند، و پاسخ داده اند که: طرح این سؤال به خاطر عدم توجه به یک نکته است و آن اینکه محرمات و زشتی ها در حقیقت، همچون غذایی نامناسب برای روح انسان می باشد و مسلماً یک روح سالم چنین اشتهایی ندارد. این روح بیمار است که گاه به غذاهای نامناسب و حتی سموم میل می نماید. بیمارانی هستند که حتی تمایل به خوردن خاک و امثال آن پیدا می کنند اما با برطرف شدن بیماری، اشتهای کاذب از بین می رود. بهشتیان نیز هرگز تمایل به چنین چیزهای ناپاکی ندارند، زیرا تمایل و کشش روح آنان به سوی خوبی ها و پاکی ها است . (تفسیر نمونه، ج 21، ص 116)
آرامش اهل بهشت:
۱. آرامش خاطر بهشتیان از تمام نشدن میوه های بهشتی و مضرات آن ها: یدعون فیها بکل ف کهة ءامنین. (دخان ،555)
۲. بهشتیان، فارغ از هر دغدغه و نگرانی: لایحزنهم الفزع الاکبر و تتلقیهم الملئکة هذا یومکم الذی کنتم توعدون.(انبیا 103) ۳۳. سپاس بهشتیان به درگاه خدا برای بهره مندی از نعمت آرامش در بهشت: جنت عدن یدخلونها... و قالوا الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن... الذی احلنا دار المقامة من فضله لایمسنا فیها نصب و لایمسنا فیها لغوب.
۴. عبرت آموزان از آیات خدا، بهره مند از آرامش در پیشگاه ربوبی در بهشت: ... قد فصلنا الایت لقوم یذکرون لهم دار السلم عند ربهم.... منظور از «دارالسلام» بهشت است که به سبب نبود هیچ گونه اضطراب و نگرانی، «دارالسلام» نامیده شده است.
منبع:
اسلام کوئست
ویکی فقه
تبیان
:: برچسبها:
بهشت ، ترنم ,
:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0